Маллабой - Наъти Ҷомӣ مله‌بای نعت جامی

و صلّی الله علی نوری که زو شد نورها پیدا زمین از حلم او ساکن فلک از عشق او شیدا ازو در هر تنی شوقی و از او در هر دلی ذوقی ازو در هر زبان ذکری و زو در هر سری سودا اگر نام محمد را نمی کردی شفیع آدم نه آدم یافتی توبه، نه نوح از غرق نجینا نه ایوب از بلا راحت نه یوسف عزت و حشمت نه عیسی را مسیحا دم، نه موسی را ید بیضا دو چشم نرگسینش را که «ما زاغَ البَصَر» خوانند دو زلف عنبرینش را که «واللّیلِ اذا یَغشی» ز شرح سینه‌اش «جامی» «الَم نَشرَح لَکَ» برخوان ز معراجش خبر دادند که «سُبحانَ الّذی اسری»

Смотрите также